جدول جو
جدول جو

معنی هرزه گویی - جستجوی لغت در جدول جو

هرزه گویی
(هََ زَ / زِ)
پرگویی ویاوه گویی. (ناظم الاطباء). رجوع به هرزه درایی شود
لغت نامه دهخدا
هرزه گویی
عمل هرزه گو
تصویری از هرزه گویی
تصویر هرزه گویی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هرزه گو
تصویر هرزه گو
کسی که سخنان بیهوده و بی معنی و بی فایده بگوید، یاوه گو، بیهوده گو، یاوه سرا، هرزه خا، خیره درا، ژاژدرای، هرزه لاف، هرزه لای، یافه درای، ژاژخا، مهذار، هرزه درای، افسانه پرداز، افسانه گو
فرهنگ فارسی عمید
(هََ زَ / زِ گَ)
بیهوده گردی. بی سبب و بی هدف و اراده راه پیمودن:
بخیۀ کفشم اگر دندان نما شد عیب نیست
خنده آرد کفش من بر هرزه گردیهای من.
صائب
لغت نامه دهخدا
(هََ زَ / زِ)
هرزه درایی. هرزه گویی. یاوه گویی. لک درآیی. بیهوده گویی. ژاژخایی. (یادداشت به خط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(رَهْ نُ / نِ / نَ یَ دَ / دِ)
یاوه گوی. (ناظم الاطباء) :
نوای بلبلت ای گل کجا پسند افتد
که گوش هوش به مرغان هرزه گو داری.
حافظ.
رجوع به هرزه خای و هرزه درای شود، دیوانه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هرزه گردی
تصویر هرزه گردی
عمل هرزه گرد: (هرزه گردی وباده پیمایی عاقبت میکشد برسوایی) (ضیاء اصفهانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرزه روی
تصویر هرزه روی
عمل هرزه رو هرزه دوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرزه دوی
تصویر هرزه دوی
عمل هرزه دو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرزه خایی
تصویر هرزه خایی
بیهوده گویی، یاوه گویی
فرهنگ فارسی معین
بیهوده درا، بیهوده گو، پراکنده گو، هرزه درا، هرزه لاف، هرزه لاف
فرهنگ واژه مترادف متضاد